معنی:آگاه باش که هرچه در جهان هستی وجود دارد ، همه را خداوند بلند مرتبه ، آفریده است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آنچه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها و آنچه بر روی زمین وجود دارد از گیاهان گوناگون و آنچه در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات و آنچه که در میان آسمان و زمین است ، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان و نشانه هایی که در هوا آشکار می شود ، همه ، شگفتی های آفرینش خداوند بلند مرتبه است و این ها نشانه هایی از خداوند بلند مرتبه است که به تو فرمان داده است که در آنها نگاه کنی . پس در این نشانه های خداوند ، فکر و اندیشه کن.
معنی کلمات عجایب صنع حق تعالی
لغت :بدان: آگاه باش /صنع: آفرینش ، احسان /تعالی: بلند مرتبه /نهرها: جوی ها ، رودخانه ها /جواهر: جمع جوهر ، گوهر ها /معادن: جمع معدن /نباتات: جمع نبات ، گیاهان /بر: خشکی /بحر: دریا /میغ: ابر /رعد: صدای ابرها /قوس و قزح: رنگین کمان /علامات: جمع علامت ، نشانه ها /عجایب: جمع عجیبه ، شگفتی ها /آیات: جمع آیه ، نشانه ها /تفکر: فکر کردن .
آرایه ها کلمات عجایب صنع حق تعالی
معنی:آسمان ، آفتاب ، ماه و ستارگان : مراعات نظیر ( در این قسمت ، شبکه معنایی ، پشت سر هم به کار رفته اند.) / آسمان و زمین و بر و بحر : تضاد / این عبارت تلمیح دارد به آیه های 6 تا 11 سوره << ق >> ترجمه : آیا منکران حق ، آسمان را فراز خود نمی نگرند که ما چگونه بنای محکم اساس نهادیم و آن را به زیور ستارگان درخشان آراستیم که هیچ خللی در آن راه ندارد .(6) و زمین را نمی نگرند که آن را بگستردیم و در آن کوه های استوار بیافکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت در آن برویانیدیم (7) این دلالیل قدرت در آسمان و زمین ، موجب بصیرت و تذکر هر بنده است.
معنی:به زمین نگاه کن که { خداوند } چگونه آن را مانند فرشی برای تو ساخته و اطراف آن را وسیع ، گشترده است و از زیر سنگها محکم ، آبهای گوارا ، جاری کرده است ، که بر روی زمین ، جاری می شود و اندک اندک از زیر زمین بیرون می آید و به هنگام بهار ، نگاه کن زمین ، چگونه زمین زنده و شاداب می شود همانند پارچه ای ابریشمی ، رنگارنگ و زیبا می شود . بلکه هزار رنگ می شود.
لغت:بساط: فرش ، گستردنی ، هر چیزی گستردنی مانند فرش و سفره /جوانب: جمع جانب ، اطراف ، کناره ها /فراخ: گشادی ، وسعت ، گسترده /سخت: محکم /لطیف: خوش گوار /روان: جاری /دیبا: پارچه ی ابریشمین رنگین /بلکه: اضافه بر این ، علاوه بر این
معنی:: اگر داخل خانه ای بروی که نقّاشی و گچ بری کرده باشند ، زمان زیادی ، آن را وصف می کنی و ز آن کار ف تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا ( دنیا ) هستی و اصلاً عجّب نمی کنی و این دنیا ، خانه خداست و فرش آن ، زمینی است و سقف بی ستون آن آسمان است که این ، بسیار عجیب است و چراغ آن ف ماه است و شعله ی آن ، خورشید و چراغدان هایش ستارگان هستند و تو از شگفتی های این دنیا ، بی خبری ، زیرا دنیا بسیار بزرگ اس و تو کوتاه نظری و زیبایی ها و بزرگی های آن را ، درک نمی کنی.
لغت: شوی : بروی / نقش : نقّاشی / کنده کرده باشند : کنده کاری کرده باشند / ضفت : وصف کردن / قندیل : چراغ آویز ، چراغدان / غافل : بی خبر / مختصر : کم و کوتاه ، ناچیز
آرایه ها : خانه ی خدا ( در خانه ی خدایی ) : استعاره از دنیا / سقف : استعاره از آسمان / بزرگ و مختصر : تضاد / عالم به خانه ، زمین به فرش ف ماه به چراغ و آفتاب به شعله و قندیل به ستاره ، تشبیه شده است.
معنی:: به پرندگان آسمان و ه های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهیری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیبا تر است . آن چه که لازم بود به هر یک (موجودات ) داده و به هر کدام ، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و بچّه را نگاه دارد تا بزرگ بشود و چگونه لانه ی خود را بسازد . به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع می کند.
لغت: مرغان هوا : پرندگان آسمان / نیکوتر : زیبا تر ، خوب تر / آشیان : لانه
معنی:: ی انسان ، مثل تو در این دنیا ، مثل مورچه ای است که در قصر پادشاهی ، لانه دارد و جز غذا و یارن خویش به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی قصر و غلامان و تخت پادشاه ، باخبر نیست . اگر می خواهی در حدّ و اندازه ی مورچه باشی ، در همان حد باقی بمان و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوند بلند مرتبه ، تماشا کنی و از .پس از چشم باز کن تا شگفتی های جهان را ببینی که شگفت زده و حیران شوی
لغت: مثل : وصف حال ، داستان ، به عنوان مثال / مَلِک : پادشاه / جمال : زیبایی / سریر : تخت ، اورنگ / مُلک : پادشاهی ، مملکت / مدهوش : سرگشته ، سرگردان / متحیّر : حیران ، سرگردان
جواب خود ارزیابی صفحه 20 فارسی نهم
1- کدام بخش درس، به روز رستاخیز، اشاره دارد؟
پاسخ:در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
2- عبارت <<هر یکی را آنچه به کار باید، داد>> را توضیح دهید.
پاسخ:خداوند طبق عدل و داد، هر چیزی را که مورد نیاز آفریده هایش هست، در اختیارشان قرار داده تا بتوانند زندگی کنند. هیچ یک از آفریده های خدا بدون حکمت، بدون برنامه و بی هدف خلق نشده اند. خدای بزرگ همه آفریده ها را با برنامه و هدفمند خلق کرده است.
3- بند <<. و مَثَل تو چون مورچه ای .>> چه ارتباطی با درک شگفتی های آفرینش دارد؟
پاسخ:اگر انسان بخواهد آفریده های هستی را درک کند همه هستی را به عنوان یک نظام کلی می بیند. در این نظام کل، نظام های کوچکتری نیز وجود دارد که در ارتباط با نظام کل هستند. نظام های کوچک از زاویه دید انسان ها تعریف می شود یعنی چیزی را که ما از نگاه خودمان به اطراف داریم. پس اگر بخواهیم کل هستی و نظام کل را درک کنیم باید معرفت و شناختمان را از خالق هستی بیشتر کنیم.
جواب گفت وگو صفحه 21 فارسی نهم
1- دربارهٔ زیبایی های آفرینش که در کتاب های دیگر به ویژه قرآن کریم خوانده یا شنیده اید، گفت و گو کنید.
2 - دربارهٔ جملهٔ <<همیشه در خانهٔ خدایی، هیچ تعجّب نکنی!>> گفت و گو کنید.
پاسخ:انسان در دنیایی زندگی می کند که پر از شگفتی آفرینش است. امام محمد غزالی مثالی آورده است: اگر ما وارد ساختمان پر نقش و نگاری شویم، حیرت زده می شویم و تعجب می کنیم چگونه است که در خانه خدای بزرگ زندگی می کنیم و تعجب نمی کنیم و حیرت زده نمی شویم.
جواب نوشتن صفحه 21 فارسی نهم
1- مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
سرگشته =حیران
رنگین کمان =قوس قزح
آفرینش =صنع
تخت =سریر
ابر =میغ
فرش =بساط
شناخت =معرفت
2- در عبارت های زیر، هسته و نوع وابسته ها را مشخّص کنید.
الف)سنگ سخت و آب لطیف
سنگ (هسته) سخت (وابسته پسین - صفت بیانی) و آب (هسته) لطیف (وابسته پسین - صفت بیانی)
ب) این عالم زیبا
این (وابسته پیشین، صفت اشاره) عالم (هسته) زیبا (وابسته پسین، صفت بیانی)
ج)چه خلقت شگفت انگیزی!
چه (وابسته پیشین - صفت تعجبی) خلقت (هسته) شگفت انگیزی! (وابسته پسین - صفت بیانی)
د)کدام مستمع آگاه است؟
کدام (وابسته پیشین - صفت پرسشی) مستمع (هسته) آگاه است؟
3- پیام متن زیر را بنویسید.
<<این عالَم، خانه خداست؛ چراغ وی ماه است و شعله وی آفتاب و تو از عجایب این، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر>>
پاسخ:شناخت خدا و تلاش برای شناخت از طریق دیدن آفریده های خدا
معتی شعر پرواز
معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر پرواز صفحه ۲۲ فارسی نهم
در پیله تا به کی، بر خویشتن تنی؟ / پرسید کرم را، مرغ از فروتنی
معنی:مرغ خانگی از کرم پرسید: تا کی در پیله ی خود می مانی و در آن جای تنگ و تاریک به دور خودت بپیچی؟
آرایه ها:مرغ نهاد مصرع دوم است./ <<را>> به معنی << از>> است بنابراین کرم نقش متمّمی می گیرد. / شعر به صورت مناظره است و حرف زدن کرم و مرغ: آرایه تشخیص / تا به کی: قید
تا چند مُنزوی، در کُنج خلوتی؟ / در بسته تا به کی، در مَحبَس تنی؟
معنی:تا کی می خواهی گوشه گیر، در کنج خلوت خود باشی؟ و تا کی در زندان در بسته ی تن (پیله ی کرم ابریشم) می مانی؟
آرایه ها:محبس تن: اضافه تشبیهی / تنی در بیت اول و بیت دوم: جناس تام / منزوی: مسند / <<ی>> در خلوتی و تنی به معنی هستی است و خلوت و تن مسند هستند
در فکر رَستنم -پاسخ بداد کرم- / خلوت نشسته ام زین روی، مُنحنی
معنی:کرم پاسخ داد: من به فکر آزادی خود هستم به این علت در گوشه ای تنها نشسته ام (گوشه گیر کرده ام)
آرایه ها:تشخیص در پاسخ دادن کرم / پاسخ بداد کرم: جمله چهار جزئی با مفعول و متمم / بداد: فعل ماضی ساده
همسال های من، پروانگان شدند / جَستند از این قفس، گشتند دیدنی
معنی:هم سن و سال های من پروانه شدند و از این قفس پرواز کردند و دیدنی و زیبا شدند.
آرایه ها:قفس استعاره از پیله / و فعل شدند و گشتند، جمله سه جزئی هستند با مسند / پروانگان و دیدنی: مسند هستند
در حبس و خلوتم، تا وارَهَم به مرگ / یا پَر بر آورم، بهرِ پریدنی
معنی:من در زندان و خلوت خود نشسته ام تا بمیرم یا (پروانه شوم) و پر و بالی برای پریدن در آورم.
اینک تو را چه شد، کای مرغ خانگی / کوشش نمی کنی، پَرّی نمی زنی؟
معنی:اکنون ای مرغ خانگی چه به سر تو آمده است که هیچ تلاشی نمی کنی و حتی تلاشی هم برای پرواز کردن انجام نمی دهی؟
آرایه ها:مرغ خانگی: تشخیص / مرغ و پر: مراعات نظیر / اینک: قید زمان / مرغ: منادا / مرغ خانگی: ترکیب وصفی / کوشش: مفعول
معنی کلمات شعر پرواز فارسی نهم
منزوی:گوشه گیر و گوشه نشین
محبس:زندان
رستن:رها شدن
وا رهیدن:آزاد شدن
دیدنی: تماشایی (<<ی>> در این کلمه <<یای>> لیاقت است، یعنی شایستگی موصوف خود را می رساند)
پیله:محفظه ای که نوزاد برخی ات دور خود می تند
تنی:تنیدن، تار بافتن کرم ابریشم یا عنکبوت
فروتنی:در این جا مراد <<کم کاری و تنبلی مرغ>> است.
دربسته:حبس شده، زندانی